قصاب آملیابوالعباس ، از عرفای طبرستان در قرن چهارم بود. ۱ - معرفی اجمالیاز زندگی احمد بن محمد بن عبدالکریم، مشهور به قصّاب آملی ، این اندازه میدانیم که حنبلی مذهب و شیخ آمل و طبرستان بود. [۱]
عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۷۲، چاپ محمد سرور مولایی، تهران ۱۳۶۲ش.
شیخ اشراق وی را از حکما شمرده و او را، در کنار بایزید بسطامی و حلّاج و خرقانی ، از ادامه دهندگان حکمت خسروانی دانستهاست. [۲]
شهابالدین یحیی سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۵۰۳، چاپ هانری کربن، تهران ۱۳۸۰ش.
میگویند قصّاب امّی (درسناخوانده) بود، اما مشکلات عرفانی و معنوی بزرگان عصر خویش را حل میکرد . [۳]
محمد بن علی سهلگی، النور (دفتر روشنایی)، ج۱، ص۲۴۶، ترجمۀ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۸۴.
[۴]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحاتالانس من حضرات القدس، ج۱، ص۲۹۳، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
ابوالحسین حدّاد هروی و احمد بن محمد بن حمزه صوفی ملقب به شیخ عمو از مصاحبان قصّاب بودند. [۵]
، عبدالرحمان بن احمد جامی، ج۱، ص۳۴۹و۲۸۲، نفحاتالانس من حضرات القدس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
گویا وی در شهر آمل خانقاه داشته و مدتی ابوسعید ابوالخیر نیز مقیم آنجا بودهاست. [۶]
محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۴۴ـ۴۵، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۷]
نامه دانشوران ناصری، در شرح حال ششصد تن از دانشمندان نامی، ج۵، ص۱۸۹، نوشتۀ جمعی از فضلاء و دانشمندان دوره قاجار، قم (تاریخ مقدمه: ۱۳۷۹ق-۱۳۳۸).
برخی نسب معنوی وی را به تصوف ، به واسطۀ عبدالله طبری و ابومحمد جُرَیری، به جنید بغدادی رساندهاند. [۸]
محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۴۹، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۹]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحاتالانس من حضرات القدس، ج۱، ص۲۹۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
[۱۰]
محمدمعصوم شیرازی، طرائق الحقائق، ج۲، ص۳۵۲-۳۶۴، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۵ش.
۲ - فتوت و مروتقصّاب به فتوت و مروت مشهور بود و شاید همین اشتهار سبب شدهاست که سلمی نام وی را در طبقاتالصوفیه نیاورد. [۱۱]
عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۷۲، چاپ محمد سرور مولایی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۱۲]
محمد بن ابراهیم عطار، تذکرةالاولیاء، ج۱، ص۶۴۱، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
در احوال و اقوال قصّاب پارهای قرائن وجود دارد که ارتباط وی را با فتوت و جوانمردی نشان میدهد، از جمله سهلگی [۱۳]
محمد بن علی سهلگی، النور (دفتر روشنایی)، ج۱، ص۱۹۶، ترجمۀ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۸۴.
از قول مرشد خود، ابو عبدالله داستانی، نقل کردهاست که هیچ مقامی نزد داستانی بالاتر از درجۀ فتوت نبود. او نخستین کسی را که به این راه رفت بایزید و پس از او ابوالعباس قصّاب میدانست. به گزارش انصاری [۱۴]
عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۶۰۲، چاپ محمد سرور مولایی، تهران ۱۳۶۲ش.
نیز قصّاب آملی به عقیل بُستی شلوار (سروال) داده و سروال از جمله لوازم تشرف به آیین جوانمردی است. همچنین انصاری [۱۵]
عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۶۰۸، چاپ محمد سرور مولایی، تهران ۱۳۶۲ش.
نقل کردهاست که ابوالحسن حداد، «از ظرفای صوفیان» در خراسان ، هنگام بازگشت از مکه ، به آمل رفت و تنها سؤال وی از قصّاب این بود که جوانمردی چیست؟ به نظر میرسد که پرسش وی دربارۀ جوانمردی، و نه دربارۀ زهد یا فقر و یا تصوف ، نشانهای دیگر برای ارتباط قصّاب با اهل فتوت باشد. افزون بر اینها، از وی سخنانی دربارۀ جایگاه و مقام عالی جوانمردی ذکر شدهاست، از جمله اینکه «اهل بهشت به بهشت فرود آیند و اهل دوزخ به دوزخ، پس جای جوانمردان کجا بود؟ که او را جای نبود نه در دنیا و نه در آخرت » [۱۶]
محمد بن ابراهیم عطار، تذکرةالاولیاء، ج۱، ص۶۴۴، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
یا «جوانمردان راحتِ خلقند نه وحشت خلق، که ایشان را صحبت با خدا بود از خلق ، و از خدای به خلق نگرند». [۱۷]
محمد بن ابراهیم عطار، تذکرةالاولیاء، ج۱، ص۶۴۲، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
همچنین گفته شده وی اهل سخن گفتن با خلق بودهاست [۱۸]
عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۷۲، چاپ محمد سرور مولایی، تهران ۱۳۶۲ش.
و توصیههای بسیار بر اطعام درویشان داشته و فضیلت این کار را بیش از صد رکعت نماز یا به جا آوردن دائم نماز شب میدانستهاست. [۱۹]
محمد بن ابراهیم عطار، تذکرةالاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
همین امور، احوال وی را از صوفیان متمایز و نزدیک به ویژگیهای اهل فتوت، ازجمله سخاوت و مهماننوازی، میگرداند.۳ - درگذشتظاهراً قصّاب در آمل در اواخر قرن چهارم درگذشتهاست [۲۰]
محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۴۹، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۲۱]
محمدعلی مدرس، ریحانةالادب، ج۴، ص۴۶۲، تهران ۱۳۴۹ش.
و آرامگاه او نیز لااقل تا زمان ابن اسفندیار، مؤلف تاریخ طبرستان، [۲۲]
ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۳۱، چاپ عباس اقبال، تهران (۱۳۲۰).
در این شهر وجود داشتهاست. احتمال داده شده که مقبرۀ قصّاب امروزه در روستای سُوتِه کَلا در نزدیکی آمل باشد. این مقبره به امامزاده عبّاس معروف است. [۲۳]
مصطفی گرجی، الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۲۱ـ۳۰، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
۴ - شاگردانشماری از بزرگان عرفان خراسان از شاگردان قصّاب آملی بودهاند، از جمله ابوسعید ابوالخیر [۲۴]
محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۴۴ـ۴۵، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۲۵]
محمد بن ابراهیم عطار، تذکرةالاولیاء، ج۱، ص۶۴۱، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
[۲۶]
احمد بن محمد علاءالدولة سمنانی، مصنّفات فارسی، ج۱، ص۳۱۴، چاپ نجیب مایلهروی، تهران ۱۳۶۹ش.
که قصّاب را «بقیّتِ مشایخِ» سَلف و «شیخ مطلق» میدانست [۲۷]
محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۳۸، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
و ابوعلی زرگر که خود از پیران خواجه عبدالله انصاری بود. [۲۸]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحاتالانس من حضرات القدس، ج۱، ص۳۴۷، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
برخی ابوالحسن خرقانی را – که احتمالاً مدت کوتاهی در خانقاه قصّاب در آمل رفتوآمد داشتهاست [۲۹]
محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۴۹ـ۵۰، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۳۰]
ابوالحسن خرقانی، نوشته بر دریا، از میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی: منتخب نورالعلوم، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۸۴ش.
– جانشین و وارث معنوی قصّاب دانستهاند. [۳۱]
عبداللّهبن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۷۲، چاپ محمد سرور مولایی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۳۲]
احمدبن محمد میبدی، کشفالاسرار و عدةالابرار، ج۲، ص۵۶۳، چاپ علیاصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
[۳۳]
ابوالحسن خرقانی، نوشته بر دریا، ج۱، ص۱۲، از میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی: منتخب نورالعلوم، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۸۴ش.
[۳۴]
ابوالحسن خرقانی، نوشته بر دریا، ج۱، ص۴۰-۴۱، از میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی: منتخب نورالعلوم، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۸۴ش.
۵ - سفارشاتاز قصّاب سخنان و حکایات اندکی باقیماندهاست که اغلب آنها سفارش به نفی هستی خود و اثبات هستی حق هستند. [۳۵]
محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۲۰۱، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۳۶]
محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۲۹۵، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۳۷]
محمد بن ابراهیم عطار، تذکرةالاولیاء، ج۱، ص۶۴۱ـ۶۴۳، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
از نظر قصّاب انسان نمیتواند به شناخت ذات خدا نایل شود، زیرا ادعای شناخت حق به معنای اثبات خود (شناسنده) در کنار ذات حق (شناختهشده) بوده و این شرک است. بنابراین، تا وقتی نیستی ِ « من » بر جوینده آشکار نشود هستی ِ حق کشف نمیگردد و این امر نیز تنها به فضل خدا صورت میگیرد. او به ابوسعید ابوالخیر توصیه کرده بود که اگر از تو بپرسند خدا را میشناسی نگو که میشناسم زیرا این شر است و نگو که نمیشناسم که اثبات کفر است، ولی بگو که عرفنا الله ذاته بفضله. [۳۸]
محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۵۰، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۳۹]
محبن ابراهیم عطار، تذکرةالاولیاء، ج۱، ص۶۴۱، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
۶ - شطحیاتقصّاب همچنین سخنانی شطح گونه شبیه به سخنان بایزید بسطامی دارد [۴۰]
عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۷۳، چاپ محمد سرور مولایی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۴۱]
محمد بن ابراهیم عطار، تذکرةالاولیاء، ج۱، ص۶۴۴، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
و مانند حلاج در دفاع از ابلیس سخن گفتهاست. او برای ابلیس مقامی فوق همۀ عالمیان قائل است و ابلیس را کشتۀ خدا دانسته و گفتهاست: «جوانمردی نبود کشتۀ خداوند خویش را سنگ انداختن». [۴۲]
محمدبن ابراهیم عطار، تذکرةالاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
۷ - منابع(۱) ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، چاپ عباس اقبال، تهران (۱۳۲۰). (۲) عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، چاپ محمد سرور مولایی، تهران ۱۳۶۲ش. (۳) عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحاتالانس من حضرات القدس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش. (۴) ابوالحسن خرقانی، نوشته بر دریا، از میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی: منتخب نورالعلوم، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۸۴ش. (۵) شهابالدین یحیی سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، چاپ هانری کربن، تهران ۱۳۸۰ش. (۶) محمد بن علی سهلگی، النور (دفتر روشنایی)، ترجمۀ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۸۴. (۷) محمد بن ابراهیم عطار، تذکرةالاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش. (۸) احمد بن محمد علاءالدولة سمنانی، مصنّفات فارسی، چاپ نجیب مایلهروی، تهران ۱۳۶۹ش. (۹) مصطفی گرجی، الشیخ ابی سعید، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش. (۱۰) محمدمعصوم شیرازی، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۵ش. (۱۱) محمدعلی مدرس، ریحانةالادب، تهران ۱۳۴۹ش. (۱۲) مُطاق مشایخ شیخ ابوالعباس قصّاب آملی، تهران ۱۳۸۸ش. (۱۳) محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش. (۱۴) احمد بن محمد میبدی، کشفالاسرار و عدةالابرار، چاپ علیاصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش. (۱۵) نامه دانشوران ناصری، در شرح حال ششصد تن از دانشمندان نامی، نوشتۀ جمعی از فضلاء و دانشمندان دوره قاجار، قم (تاریخ مقدمه: ۱۳۷۹ق-۱۳۳۸). (۱۶) علی بن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، چاپ محمود عابدی، تهران۱۳۸۳ش. ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «قصّاب آملی»، جلد:۱ صفحه:۷۲۳۹. |